بازاریابان با استفاده از انواع روش های مختلف بازاریابی برای پیشبرد اهداف خود در تصمیم گیری ها استفاده می کنند. شبکههای اجتماعی با استفاده از تجمع گروه هایی متشکل از افراد و یا سازمان های مختلف می باشد که به واسطه ی وجود همبستگی های مختلف توانسته اند به هم متصل شوند، و در بستر جامعه ای عظیم، با اطلاعات و داده های بسیار پیچیده، سبب ایجاد شبکه ای همگرا با کارکرد های موثر و هدفمند می گردند .
شبکه های اجتماعی محل تعامل می باشد و نقد و بررسی مطالب در آن بیشتر صورت می گیرد و همین مطالب به پویای محتوای منتشر شده در شبکه های اجتماعی مهم است .
به دلیل آن که شبکه های دیجیتال امروزی، رنگ و بوی اجتماعی به خود گرفته است، توانسته در مسیر اجتماع های مختلف به موفقیت و محبوبیت خاصی دست یابد.
شبکه های اجتماعی می توانند منابع جدیدی از داده ها و اطلاعات را در اختیار عموم مردم قرار دهند، حتی این داده ها و اطلاعات ممکن است در خارج از شبکه های اجتماعی غیر قابل دسترسی باشند و یا دسترسی به آن ها مشکل باشد.
کاربرد شبکه های اجتماعی برای پژوهشگران بازاریابی
وقتی در یکی از قلمرو های شبکه های اجتماعی مشارکت می کنیم، در واقع شواهدی از فعالیت ها و نظریات خود را باقی می گذاریم (ردپای اجتماعی). برخی از این شواهد بسیار گران بها هستند، که این موضوع را می توان به عنوان موضوعاتی شناخت که تمرکز اصلی پژوهشگران شبکه های اجتماعی است.
همچنین می توان از کانال های مختلف شبکه های اجتماعی و انجمن های موجود در آن به عنوان ابزار هایی برای گردآوری داده ها، برگزاری گروه های کانون و پژوهش های پیمایشی، توصیفی، تجربی، میدانی و…، مصاحبه های حضوری، پرسشنامه ای، غیر حضوری و… استفاده نمود.
شرکت ها و سازمان های مختلف می توانند محتوای خود را از طریق شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته و برای شبکه ای عظیم از افراد بالقوه ارسال کنند. یک محتوای خوب و ارزشمند می تواند در ارتباط با مشتریان از طریق شبکه های اجتماعی کمک بسیار شایانی داشته باشد و این امر برای کمپین های بازاریابی امری لازم و حیاتی است. پژوهشگران بازاریابی هنوز نتوانسته اند تعریف جامع و کاملی در باب بازاریابی محتوا ارائه کنند و تناقضات و هدف های بسیاری وجود دارد که نمی توان به صورت دقیق به تعریف بازاریابی محتوا پرداخت.
تعاریف بازاریابی محتوا اکثراً از جانب متخصصین و صاحبان کسب و کاری است که تحقیقات بسیاری در زمینه های مختلف برای بازاریابی محصولات خود انجام داده اند و تجربه ی بالایی در بازاریابی محتوا برای کسب و کار خود دارند. در این میان موسسه بازاریابی محتوا (Content Marketing Institute) در سال 2015 تعریفی از بازاریابی محتوا ارائه کرده است که می تواند موثر و کارآمد باشد:
بازاریابی محتوا یک رویکرد استراتژیک است که در ایجاد و توزیع محتوایی ارزشمند، مرتبط و سازگاری برای جذب و نگهداری یک مخاطب با ویژگی های مشخص برای یک کسب و کار سودمند مورد استفاده قرار می گیرد.
در همین حال، بازاریابی نقش فعالی را در افزایش مشارکت مصرف کنندگان برای به اشتراک گذاری محتوا در فضای آنلاین ایفا می کند. این مصرف کنندگان به دلیل آن که نسبت به محصولات و محتوای مورد نظر حس تعلق پیدا کرده اند، می توانند در این روند جایگاه ارزشمندی داشته باشند. بنابراین واضح است که نقطه ی اصلی راه اندازی بازاریابی در شبکه های اجتماعی این است که در ابتدا محتوایی با ارزش و با ثبات تهیه گردد به طوری که بتواند موجب تحریک مشتریان سودآور برای افزایش میزان جذب گردد. به این جهت پژوهشگران اذعان داشته اند که؛ بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی نوعی از بازاریابی است که با در اختیار داشتن اطلاعات، ایده ها و تجربیات مضرف کنندگان بالقوه می تواند به سودآوری برسد.
همچنین بازاریابی در شبکه های اجتماعی می تواند با به اشتراک گذاشتن اطلاعات مربوط به محصولات، خدمات و یا برند های مختلف به منظور جذب افراد بالقوه برای شرکت در فعالیت های خرید و فروش که به ایجاد رابطه ی تعاملی بین مصرف کنندگان و شرکت ها کمک می کند نیز موثر باشد. در عین حال بازاریابی خوب محتوا در شبکه های اجتماعی می تواند محیطی را برای ارتقاء سلامت سازمان فراهم آورد.
تاثیر شبکه های اجتماعی در بازاریابی محتوا
با استفاده از شبکه های اجتماعی می توان امکان اظهار نظر مصرف کنندگان را به صورت گسترده ای افزایش داد، و از این طریق بر اهمی استفاده از محتوا های تولید شده توسط کاربران افزود. محتوای تولید شده توسط متخصصین و یا تولید کنندگان محتوا می تواند در شبکه های اجتماعی share شود و همین محتوا توسط کاربران شبکه های اجتماعی در جای جای جهان نیز به اشتراک گذاشته شود.
محتوا های تولید شده در شبکه های اجتماعی می تواند شامل ایده های خلاقانه حاصل از تفکرات خلاق تولید کننده های محتوا، تجربه ها و حقایق حاصل از پژوهش های مختلف توسط پژوهشگران در قالب متن، عکس، ویدیو، و… ، گفتگو ها و نظرات عمومی و اختصاصی افراد و… باشد. هر چه محتوا های تولید شده از نظر کمیت، کیفیت، مکان جغرافیایی، جایگاه اجتماعی، شبکه های روابط اجتماعی و… به میزان بیش تری توسعه یابد برای بازاریابان شبکه های اجتماعی مفید و معنادار می باشد.
اگر هر محتوایی که در فضای شبکه های اجتماعی به صورت آنلاین به اشتراک گذاشته می شود را یک داده محسوب کنیم، می بینیم که هر یک از این داده ها به صورت عمومی و اختصاصی می توانند بر گروه های خاصی از اجتماع تاثیر مثبت و یا منفی داشته باشند و به وسیله ی سنجش هر یک از تاثیرات مثبت و منفی آن می توان فرآیند بازاریابی را گسترش داد.
محتوا ها و داده ها برای انتشار در شبکه های اجتماعی می تواند توسط بازاریابان و تولید کنندگان محتوا جمع آوری شوند و سپس با استفاده از تکنیک های مختلف تجزیه و تحلیل اطلاعات می توان به تحلیل و آنالیز هر یک از داده ها پرداخت. از این طریق می توان به عمل مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)، مدیریت خدمات با مشتری، مدیریت جبران خدمات مشتری، راه حل های مراقبت از مشتری، و… پرداخت.
نتایج تجزیه و تحلیل و آنالیز حاصل از اطلاعات و داده های جمع آوری شده را می توان در جهت شناخت و کسب بینش و دیدگاه مشتریان یا مصرف کنندکان برای توسعه ی استراتژی بازاریابی مورد استفاده قرار داد. به عنوان مثال این که بازاریابان و یا تولید کنندگان محتوای شبکه های اجتماعی می توانند بینش مصرف کنندگان نسبت به یک محصول و یا خدمت خاص را سنجیده و بهره وری فعالیت های قبلی بازاریابی را برای دستیابی به اهداف بالا تر نسبت به این بینش های مصرف کنندگان مورد ارزیابی قرار دهد.
کمپین های مختلف بازاریابی می توانند از طریق گوش کردن و نظارت اجتماعی از این داده های اجتماعی استفاده نمایند.
تحولات دنیای کسب و کار، کاکرد های رسانه ها و شبکه های اجتماعی را به عنوان یکی از حیاتی ترین ابزار های استراتژی بازاریابی تبدیل کرده است. در گذشته صاحبان کسب و کار برای فروش و تبلیغات محصولات و کالا های خود اقدام به بازاریابی به روش سنتی می کردند که در آن بازاریابان باید متغیر های که تفاوت بخش ها را حداکثر، و همزمان تفاوت در هر بخش را حداقل می کند برای تقسیم بندی بازار مورد شناسایی قرار می دادند که این تقسیم بندی باعث نزدیک شدن شرکت به مصرف کنندگان می شود و این امکان را فراهم می سازد که متناسب با هر بخش، آمیخته ی بازاریابی متفاوتی طراحی و اجرا شود که خواسته های مشتریان را بهتر برآورده سازد، این خود مستلزم شناسایی متغیر هایی همانند تمایز، همانندی و اندازه ی مناسب است که هم زمان بر هم هزینه بر و هم بسیار مشکل می باشد.
اما در حال حاضر ظهور فضای آنلاین مربوط به شبکه های اجتماعی دیجیتال موجب انفجار بزرگی برای دنیای کسب و کار به ویژه در زمینه های بازاریابی می شود و انواع سازمان ها و شرکت ها می توانند نام تجاری خود را از طریق سیستم شبکه های اجتماعی به سراسر جهان معرفی و میزان شناخت افراد را به خود ارتقا دهند. علاوه بر مطالب بیان شده، افراد با بهره گیری از فضای کسب و کار دیجیتال می توان با توجه به اندازه گیری میزان مشارکت در شبکه های اجتماعی، آگاهی و دانش خود را در مورد مارک های مختلف افزایش دهند و بر اساس میزان علاقه و انگیزش خود آنان را اولویت بندی نمایند.
اولین استفاده از اینترنت برای بازاریابی محتوا
در اواسط دهه ی 1990، شرکت های معروفی به نام های کامپگ (compaq) و دل (Dell) به این فکر افتادند که چگونه از طریق اینترنت برای بازاریابی محصولات و خدمات خود استفاده کنند. آن چه اینترنت را برای این دو شرکت جذاب کرده بود این بود که اینترنت فرصت گفت و گوی مستقیم و فرد به فرد با تک تک مشتریان را فراهم می کرد (که آن را ظرفیت تعاملی می نامند).
پس از آن می توانستند با پیشنهادی منحصر به فرد و کاملاً سفارشی شده مطابق با تقاضای مشتری به خواسته های او عکس العمل نشان دهند (که آن را ظرفیت عکس العملی نامیدند)!
با استفاده از این شبکه ی جدید در آن زمان، شرکت دل توانست از خصوصیات منحصر به فرد شبکه های اینترنت بهره مند شود، بنابراین فروش اینترنتی به شیوه ای طبیعی برای مدل توزیع مستقیم شرکت دل تبدیل شد. این شرکت با بهره گیری از این ایده توانست در سال 1996 وب سایت شرکت خود را راه اندازی نماید.
و اما شرکت کامپگ بعد از سه سال توانست با اتخاذ روش فروش در اینترنت شرکت دل را پشت سر بگذارد. شرکت کامپگ برای آن که بتواند رقابت مستقیم را محدود سازد اقدام به طراحی محصولی به نام پروسیگنیا (prosignia) برای فروش مستقیم اینترنتی کرد. وقتی این کار با اعتراض خرده فروشان رو به رو شد، شرکت کامپگ فروش آن از طریق شبکه ی خرده فروشی ها را هم ممکن کرد. کانال توزیع اینترنتی قابلیت محوری شرکت کامپگ و دارایی های آن را در شبکه های توزیع سنتی بلا استفاده و بی اثر کرده بود و باعث شده بود که قابلیت های سابق به صورت مهم ترین موانع درآیند.
این موضوع باعث شد که شرکت دل در سال 1999 با فروش روزانه 30 میلیون دلار کامپیوتر شخصی از طریق اینترنت، به عنوان رهبر بازار در آمریکا درآید و مجدداً نسبت به شرکت کامپگ برتری پیدا کند.